محل تبلیغات شما

من خیلی دوست داشتم ازدواج کنم و توی این سن بچه ای داشته باشم که باهاش بازی کنم و بهش خیلی چیزا رو یاد بدم. اما از اونجایی که دیگه از سن ازدواج عبور کردم و هیچ کسی برای من نبود و نیست و دیگه امکان بچه دار شدن ندارم، فکر میکنم اگر زوج ناباروری تمایل داشته باشه، میتونم اسپرمم رو بهشون بدم تا از طریق لقاح مصنوعی بچه دار بشن.

همیشه وقتی راهنمایی بودم و تازه بالغ شده بودم و اولین اسپرم ها ازم خارج میشد، فکر میکردم که دیگه توانایی تولید مثل دارم و فقط باید زمان بگذره و به دهه ی 20 سالگیم برسم. فکر میکردم حتما یک روز به جای این همه تخیل و آرزوی دیدن بدن یک دختر و خوابیدن در کنارش، واقعی میتونم کسی رو کنار خودم داشته باشم و طعم همسر بودن و جفت و شریک زندگی یک خانم بودن رو بچشم.

این آرزوم هیچ وقت محقق نشد و به هر حال خدا برای یک سری از بندگانش جفتی نیافریده، اما قدرت تولید مثل و نیاز جنسی و علاقه به جنس مخالف رو آفریده که این بندگان تا آخر عمر بابت این موضوع در رنج و عذاب هستند و تنها می مونن. حتی کسی نیست که اونها رو دوست داشته باشه. من هم یک نفرم که بدون معلولیت جسمی یا معلولیت عقلی یا مشکل خاصی، مجرد ابدی موندم، حتی در حد رفیق معمولی هم تا حالا با دختری نبودم ، چون هیچ دختر زیبایی من رو نمیخواد. اما شاید زوجی باشه که بتونم خوشحالشون کنم.

البته در حال حاضر، قرصی مصرف میکنم که توانایی تولید مثلم رو از بین می بره تا بتونه اثر هورمون های تستسترون بر روی پی اچ مو رو از بین ببره و موهای جلوی سرم از کم پشتی خارج بشه. ولی میتونم موقتا قطعش کنم تا این اسپرم ها دوباره فعال بشن.

این دخترا ، انسانیت هم می فهمن؟

5 هزار روز است که ...

به بازی پناه آوردم

رو ,یک ,کسی ,کنم ,داشته ,تولید ,داشته باشم ,تولید مثل ,توانایی تولید ,که دیگه ,بچه دار

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جبهه حق