محل تبلیغات شما

امروز عصر م رفتیم سینما.‌خواهرم برای خودش و شوهرش بلیط تهیه کرده بود و چون کاری براش پیش اومد ،‌به ما داد که بلیطش باطل نشه. راستش هیچ رغبتی به رفتن به سینما نداشتم. اصلا سینما رفتن هیچ لذتی برای آدم نداره، اما گفتم گناه داره و اگه من نرَم کسی نمی برش. 

بعد دوباره ، دیدن زوج های جوون و‌بعضی دختر و پسرها توی سینما، بدجوری منو توی فکر برد. همش برام سوال بود که چرا یک بار هم یک دختر با من سینما نیومده؟ همش غصه میخوردم از اینکه هیچ دختری تا حالا من رو دوست نداشته. 

وقتی برگشتیم، نه برادر بزرگه بود نه برادر کوچیکه. حدس زدم که هر دو رفتند پیش زیدهاشون و نگاه میکنم به اینکه فقط من تنها موندم. هرچی فکر میکنم که چرا برای هیچ دختر زیبا و نرمالی، جذاب نیستم به نتیجه نمیرسم. البته به خودم فحش میدم و بر ژنم و‌قیافم و همه چیزم لعنت می فرستم که انقدر به درد نخور هستم. من تبدیل شدم به شوهر مادرم! فقط مادرم رو خرید می برم، گردش و سینما می برم، خونه رو براش تمیز میکنم، توی آشپزی کمکش میکنم،‌صبحا نون تازه میخرم.

هیچ دختری با من دوست نشده،‌حتی توی اینترنت! برفرض اینکه حرف از نیاز جنسیم زده باشم، من اصلا مکانی برای رابطه ی جنسی با دختر ندارم! اصلا جرات نزدیک شدن و‌لمس کردن بدون اجازه هیچ دختری رو ندارم. دخترها در مورد من قضاوت نادرست میکنند که حتی یک همصحبت معمولی و دوست معمولی هم نشدند. من مطمئنم اگر پسری از نیاز جنسیش نگفته، اینطوری نیست که در ذهنش این موضوع نبوده باشه و انسان پاک تری از من باشه. 

هرچی که هست این حق من نبود. من خیلی سال پیش دوست داشتم یک دختر باشه. من دوست داشتم با یک دختر جوونی کنم. کاش می فهمیدم چرا اصلا برای دخترها جذاب نیستم. من خیلی اعتماد به نفسم رو از دست دادم و امیدی دیگه ندارم. 

.

پ.ن: چند روز‌ پیش وقتی‌ از خواب بیدار شدم،‌ دیدم هیچ کسی خونه نیست،‌ حتی مادرم. یهو بدجوری قلبم گرفت. من هیچ جایی نداشتم که برم و انگیزه ای نبود حتی تنهایی توی خیابون قدم بزنم، هیچ کسی رو هم نداشتم که باهاش تلفنی یا چتی حرف بزنم. خیلی غصه خوردم که بعدا چی میشه؟ اگر این دوتا برادر ازدواج کنن و برن، اگر پدر و مادرم خدای نکرده فوت کنن، دیگه این مختصر حرف زدن هم ندارم. باز از جهان آفرینش می پرسم: چرا هیچ کسی من رو دوست نداره؟ برای اینکه یک دختر زیبا و‌نه زشت،‌از من خوشش میومد باید چیکار میکردم؟

این دخترا ، انسانیت هم می فهمن؟

5 هزار روز است که ...

به بازی پناه آوردم

دختر ,رو ,یک ,دوست ,توی ,سینما ,هیچ دختری ,یک دختر ,هیچ کسی ,جذاب نیستم ,دوست داشتم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نمرات دانش آموزان متوسطه اول دل سخنگو